شبکه یک - 3 دی 1400

نماز جمعه، دانشگاه، حوزه و "تمدن سازی"

نمازجمعه مشهد _ حرم حضرت رضا ع_شهادت حضرت زهرا ع و روز وحدت حوزه ودانشگاه_ ۱۴۰۰

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت خواهران و برادران عزیز. نمازگزاران بزرگوار در نماز جمعه و پیش از آن عرض سلام و بندگی به محضر علی‌بن‌موسی الرضا(ع) داریم و امیدواریم دقایقی که مصدع اوقات شریف هستیم نکاتی که عرض میکنیم بی‌فایده به حال عموم نباشد. ابتدا تسلیت شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(س) – طبق یک روایت - عرض می‌کنم. از خدای متعال می‌خواهم که ما را فاطمی بمیراند و تا آخر عاشق و محبّ و دوستدار فاطمه و فرزندانش باشیم. و عرض خود را با روایتی از ایشان شروع کنم که یک اصلاحیه از نوع تشیّع ماست کسانی از قبیل بنده. کسی خدمت حضرت فاطمه زهرا(س) آمد و ادعای تشیّع کرد گفت ما شیعه شماییم. حضرت فاطمه(س) رد نکردند، تأیید هم نکردند یک معیار و ملاک دادند یک شرط گذاشتند، فرمودند: «انْ کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ و تَنتَهی عَمّا زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا و إلاّ فَلا» حضرت فاطمه(س) نه مطلق ادعای تشیّع کسی را پذیرفتند نه رد کردند شرط گذاشتند ملاکی دادند که امروز برای من و شما هم قابل تشخیص باشد ما می‌توانیم راجع به خودمان داوری کنیم راجع به فرد و جامعه و راجع به دیگران، راجع به مسئولین و راجع به رابطه کارگر و کارفرما، استاد و شاگرد، همسایه با همسایه، صابحخانه با مستأجر، و همه حوزه‌های زندگی. فرمودند که اگر به آنچه که ما به شما می‌گوییم و عمل می‌کنید شیعه هستید اما اگر عمل نمی‌کنید فقط زیارت می‌آیید و فقط عزاداری می‌کنید و جشن میلاد می‌گیرید شیعه ما نیستید، دوستدار ما هستید ما را دوست دارید اما شیعه نیستید. بنابراین می‌بینید ادعای تشیع و فاطمی بودن غیر از حقیقت تشیع است. در ادعا ما همین الآن نزدیک به 200 میلیون بیشتر شیعه داریم چنان که یک و نیم میلیارد مسلمان داریم اما اگر ملاک مسلمانی و ملاک تشیّع این است که حضرت فاطمه(س) فرمودند تعداد مسلمین و تعداد شیعیان بسیار بسیار اندک خواهد بود و آن وقت خیلی‌ها امثال من در این فهرست نیستیم. این تفکر که هرکس محبّ فاطمه و اهل بیت است اهل بهشت است و هر طور زندگی کرد، کره، در بازار و خانواده، در عالم سیاست، هر کار کرد کرد و هر کار نکرد اهل بهشت است و تضمین شده، این‌ها دروغ است. تشیّع شرط مسئله است، تشیّع، یعنی میزان اطاعت. هر مقداری سبک زندگی ما منطبق با آنچه حضرت زهرا(س)، امیرالمؤمنین(ع) و اولادشان که مفسّرین اسلام ناب و سنّت پیامبر(ص) است مطابق باشد ما به همان اندازه اهل فوز و رستگاری و اهل بهشت خواهیم بود نباشیم نیستیم این روایت حضرت فاطمه که فرمودند «إن کُنتَ» یعنی اگر این‌طوری هستید که « کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ» آن‌طور که ما می‌گوییم زندگی می‌کنید، در خانواده، در بازار، در سیاست، در همه ابعاد زندگی، «و تَنتَهی عَمّا زَجَرناکَ عَنهُ» آن کارهایی که می‌گوییم نکنید اگر نکردید و دست برداشتید «فَأنتَ مِن شیعَتِنا» شیعه ما هستید «و إلاّ فَلا» این روشن بشود که تشیّع یا حبّ اهل بیت(ع) بهانه‌ای برای فرار از اسلام و فرار از وظیفه و مسئولیت نیست و اما موضوع و بهانه این مزاحمتی که برای دوستان داریم مسئله 27 آذر و سالروز وحدت حوزه و دانشگاه است که با شهادت شهید مفتح گره خورد. اولاً که روشن بشود برای این وحدت هزینه‌های سنگینی پرداخت شد امثال مفتح و بهشتی و مطهری و... ترور شدند و شهید شدند با خون آن‌ها و امثال آن‌ها... و این شهادت‌ها و ترورها ادامه دارد. دهه 60 امثال مطهری و مفتح را می‌زدند در 80 و 90 امثال فخری‌زاده و شهدای هسته‌ای و امثال این‌ها را می‌زدند. همه این ترورها که اتفاقاً از سوی غرب و عمّال غرب و یا در داخل در دهه 60 از طرف جریان‌های به اصطلاح روشنفکر دینی با گرایش چپ مثل فرقان و منافق صورت می‌گرفت نشان می‌دهد که خشونت و ترور ایدئولوژی چه کسانی بود، و در برابر منطق و علم و در برابر بیان و زبان و قلم چه کسانی دست به اسلحه بردند و کشتند. نکته دوم این که وحدت حوزه و دانشگاه مراتب دارد یک وقت قبل از انقلاب این وحدت به این معنا بود که روحانیون و دانشگاهیان، روشنفکران، علما به همدیگر نگاه کنید، به هم سلام کنید، توهین نکنید، به هم بدبین نباشید چون در دوره‌های قبل از انقلاب 70 سال پیش یک چنین وضعی بود. یک مرحله بالاتر پیش آمد ارتباطاتی برقرار شد امثال مرحوم آیت‌الله طالقانی، شهید مطهری و همین شهدایی که عرض کردیم این‌ها گام دوم را در این وحدت برداشتند و آن این که حالا با هم گفتگو کنید، نزدیک بشوید، جلسات بگذارید دین و مسائل اجتماعی را به بحث بگذارید انجمن‌های اسلامی مهندسن و پزشکان و معلمین و دانشجویان راه افتاد در دهه‌های 40 و 50 و سؤالات و گفتگو راجع به اسلام معاصر و مشکلات جامعه دینی، مشکلات داخلی و خارجی، فرهنگی و سیاسی مطرح شد. گام سوم وحدت این بود که ب هم اقدام کنید یعنی علمای مجاهد و روشنفکران مسلمان دست در دست دادند و انقلاب شد. اصلاً اگر وحدت حوزه و دانشگاه د این سطح نبود اصلاً انقلاب نمی‌شد. البته نه همه حوزه و نه همه دانشگاه بخش مهمی بودند در حوزه و در دانشگاه که نه به انقلاب می‌اندیشیدند نه به اصلاح، نه به وحدت، و نه پاسخگوی مشکلات مردم در عصر خودشان بودند بیشتر به فکر گذران امور خودشان بودند یک زندگی شخصی در حوزه یا در دانشگاه که امورات شخصی خودشان را حل کند اما یک اقلیتی بودند که در حوزه دانشگاه به مسائل امت می‌اندیشیدند و این‌ها در بیداری و آگاهی مردم، آغاز انقلاب، ‌براندازی سلطنت و نظام‌سازی نقش داشتند. نهادهای انقلابی را تأسیس کردند و امور کشور بعد از انقلاب فعال بشود. الآن در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی عبور از مرحله دولت‌سازی و ورود به مرحله تمدن‌سازی هستیم حالا وظایف حوزه و دانشگاه و معنای وحدت حوزه و دانشگاه ارتقاء پیدا می‌کند الآن دیگر توقع از حوزه و دانشگاه خیلی متفاوت با دهه 60 70 است. شرایط جدید, مشکلات جدید، موقعیت جدید حالا باید وارد حل نهایی مسئله دولت‌سازی شد و وارد پروژه مسائل تمدنی شد. وحدت حوزه و دانشگاه در مرحله تمدن‌سازی و عبور از مسائل دولت‌سازی و اصلاح یک دولت درست و سیستم درست حاکمیت و مدیریت یک بحث بسیار دقیق و پیچیده‌ای است این وحدت احتیاج دارد به یک اصلاحات و توجهی در دانشگاه دارد و یک اصلاحات و تحولی در حوزه دارد چون دیگر وحدت در این مرحله بحث تعارف و خوشآمد نیست. صحبت حل مسئله است باید سال به سال و گام به گام جلو برویم به حدی که مردم احساس کنند که الآن نسبت به سال قبل بعضی از مسائل‌شان در حوزه جامعه‌پردازی و دولت‌سازی اسلامی حل شده است مشکلات‌شان در ادارت حکومتی و بوروکراسی کمتر شده، تبعیض، فاصله‌های طبقاتی، فساد، فساد اقتصادی، فساد در حکومت، سال به سال مردم ببینند که نسبت سال قبل کمتر و مهار شده است. مکانیزم و ساختاری تعریف بشود که امکان رشوه و اختلاس، سوء استفاده، ترک فعل، مفت‌خوری، بی‌اعتنایی به مردم و مشکلات مردم بخصوص طبقه محروم، به لحاظ ساختاری مدام کمتر و کمتر بشود. اگر حوزه و دانشگاه راه حل‌های به‌روز و محسوس برای حل مشکلات نظری و عملی، مشکلات مادی و معنوی جامعه، جامعه خودمان و بعد جوامع اسلامی و جامعه جهانی نداشته باشند و نتوانند مدل‌سازی کنند و راه حل ارائه بدهند و در حل مشکلات کمک کنند، این حوزه و این دانشگاه به قدر لازم و کافی کارآمد نیستند به مسئولیت خودشان در برابر خداوند و خلق و بندگان خدا عمل نکردند حوزه و دانشگاه هیچ کدام هدف نیستند هر دو وسیله‌اند. حوزه و دانشگاه، درس حوزوی و دروس دانشگاهی همه وسیله است هدف، ساختن هر چه پیشروتر و پیشگام‌تر جامعه‌ای هرچه پیشروتر و انسانی تر و اخلاقی‌تر، علمی‌تر، جامعه‌ای که احساسات انسانی و روابط انسانی در آن دهه به دهه گسترش پیدا کند. اگر حوزه و دانشگاه نتوانند از پسِ حل مشکلات دنیوی و معنوی مردم بیایند می‌شود حوزه ناکارآمد و دانشگاه ناکارآمد و وسایل و ابزاری که جامعه را به قدر کافی و لازم به سمت هدف پیش نمی‌برند. البته همه دانشگاه و هم حوزه ما بخصوص در این 40 سال بعد از انقلاب، گام‌های بسیار بلندی به جلو برداشتند، نه این حوزه، حوزه 50 سال پیش است و نه آن دانشگاه، آن دانشگاه است. برکات و خدمات در حوزه و دانشگاه بعد از انقلاب قابل مقایسه نه با پیش از انقلاب است و نه با هیچ کشور اسلامی. اما ما نباید خودمان را با گذشته خودمان فقط مقایسه کنیم ما باید وضعیت خودمان را با رقبای‌مان همین‌طور با دشمنان‌مان مدام مقایسه کنیم آن‌ها گاهی اوقات دارند از ما سریع‌تر پیش می‌روند. دشمن وقتی از ما قوی‌تر و سریع‌تر پیش برود این برای ما یک پوئن و نمره منفی است ولو این که ما نسبت به گذشته خودمان پیشرفت کرده باشیم و باید هم کرده باشیم. منتهی تهدیدها بیشتر شده، فرصت‌های از دست رفته زیاد است. کارهایی که می‌توانستیم بکنیم و نکردیم خیلی است. کارهایی که باید می‌کردیم و نکردیم زیاد است. این که ما نسبت به قبل، هم حوزه و هم دانشگاه ما خیلی بیشتر کار کردند و می‌کنند حتماً حرف درستی است و اگر این را نبینیم کفران نعمت کردیم. این همه فضلا در دانشگاه و حوزه، این همه ابتکارات و خلاقیت‌ها، این همه نوآوری درست، چه در مباحث و مجلات و پایان‌نامه‌های حوزوی و چه دانشگاهی، این‌ها را باید دید و نسبت به سایر کشورهای اسلامی و سایر حوزه‌های شیعه، حوزه ما بسیار پیشرفت داشته است اما مجدداً عرض می‌کنم خودمان را با گذشته خودمان نباید مقایسه کنیم و راضی بشویم. خودمان را باید با تهدیدها خطرها مقایسه کنیم. دشمنان ما ده برابر ما کار کردند، رقبای ما از ما فعال‌ترند و در صحنه‌ها حضور دارند و حوزه و دانشگاه را کاملاً می‌شود محک زد. حوزه بدرد بخور، حوزه بدردنخور. دانشگاه بدردبخور، دانشگاه بدردنخور. فارغ‌التحصیل بیرون دادن، مدرک دادن، کمیّت دانشجو و طلبه را بالا بردن، این‌ها صرفاً و به تنهایی و لزوماً هنری و خدمتی نیست باید ببینیم خروجی حوزه و دانشگاه، فارغ‌التحصیلان آن در رشته‌ها و سطوح مختلف، چه مقدار از حدّ انجام وظایفی که به عهده‌شان بوده برآمدند. وظیفه حوزه تبیین دین، دفاع از ارزش‌هاست که همه این‌ها مهارت می‌خواهد آموزش می‌خواهد تخصص می‌خواهد در حوزه‌های مختلف، ده بیست حوزه و قلمرو. قیام به قسط، امر به معروف و نهی از منکر، به شیوه‌های مناسب. خب حوزه باید از پس همه این‌ها بربیاید. تبیین وظایف بندگان خدا در عرصه‌های مختلف سبک زندگی، سبک زندگی اسلامی، امروز و در این شرایط، چگونه است؟ شرایط که تغییر می‌کند چگونه است؟ وظایف دانشگاه پاسخ به مشکلات علمی و عملی و مباحث فنی و تکنولوژی، صنعتی و حل مشکلات اجتماعی است. اگر پایان‌نامه‌ها و کارشناسی ارشد و دکتری اگر پشت سر هم بدهید و این مسائل حل نشود خب باید تجدید نظری بکنیم. وحدت حوزه و دانشگاه امروز در جهت دولت‌سازی و تمدن‌سازی است در جهت جامعه‌پردازی و حل مسائل نظری امت اسلام است. ما برای سنجیدن ملاک داریم. اگر دانشگاه نتواند جواب بدهد که چرا در هر رشته‌ای، هر سال، چه تعداد دانشجو می‌پذیریم و چرا؟ اگر این جواب را نتواند بدهد که هنوز نمی‌توانند بدهند، نقشه جامع علمی فقط حرف و شعار است. دانشجو در یک رشته‌هایی زیاد می‌پذیری که نه شغل برای آن هست و نه کشور نیاز دارد و از آن طرف در یک رشته‌هایی مشکلات و کمبودهایی داریم، متخصص‌های درجه یک لازم داریم، نداریم. این مهم نیست که مدام آمار بدهیم چقدر فارغ‌التحصیل و چقدر ساختمان دانشگاه ساختیم باید بگوییم چه مقدار نیاز جامعه را حل می‌کنید و امکان اشتغال است؟ مدام فارغ‌التحصیل بیرون دادن که هنر نیست. صدها هزار دیپلم بیکار را به دکتر و کارشناس ارشد بیکار تبدیل کنیم! مدام در رشته‌های مختلف دانشجو بپذیریم آموزش بدهیم و بعد کار و شغل برایشان نداشته باشیم شما هزینه‌اش را بدهید دانشجو و فارغ‌التحصیل تربیت کنیم بعد آن‌ها بروند کشورهای همسایه برای آن‌ها کار بکنند. مدام پزشک و مهندس و خلبان با پول این ملت تربیت کنیم بعد نتوانیم نگهشان داریم و نتوانیم درست سازماندهی‌شان کنیم، نتوانیم درست توزیع کنیم نتوانیم برایشان اشتغال ایجاد کنیم، هزینه‌اش را این ملت می‌دهد بعد بلند می‌شوند می‌روند کشورهای دیگر خدمات می‌دهند. حالا قبلاً آمریکا و استرالیا، حالا همین کشورهای همسایه و خلیج فارس و این طرف و آن طرف می‌روند. یعنی یک عقلانیتی در کار نبوده، وحدت حوزه و دانشگاه، ارتقاء سطح حوزه و دانشگاه است. در حوزه هم همین‌طور. ده‌ها هزار جوان صادق عاشق با انگیزه و بی‌برنامه به حوزه می‌آیند! با انگیزه و با اخلاص به حوزه می‌آید ولی برایشان برنامه ندارند که درست سازماندهی‌شان بکنند با انگیزه و بی‌هدف یک وقت ترافیک طلبه درست می‌شود یک وقت کمبود طلبه داریم، یک عرصه‌هایی طلبه زیاد آموزش دادیم، آموزش‌هایی که خیلی به درد مؤمنین نمی‌خورد. مسئله آن‌ها نیست. مسئله او نیست، جواب سؤال او نیست. یک وقتی هم در یک عرصه‌هایی باید اقلاً 500تا طلبه متخصص در حوزه‌های مختلف داشته باشیم در ذیل فقه و کلام و فلسفه و تفسیر و حدیث و در ارتباط با سایر ادیان و مذاهب، در ارتباط با افکار عمومی، فرهنگ عمومی، در حوزه‌های تخصصی علوم انسانی، آن وقت شما در این قضایا کم داشته باشید. بله الحمدلله ما الآن صدها حجت‌الاسلام و دکتر داریم، خوب است اما کافی نیست. بنابراین وحدت حوزه و دانشگاه در دهه پنجم از انقلاب اسلامی داریم به موعد نیم قرن نزدیک می‌شویم حتماً باید ترک فعل‌های حوزه و دانشگاه روشن بشود برای این که در این مرحله دیگر تعارف نیست و اقدامات مهمی می‌خواهد. برای تمدن دینی باید ریشه‌های سکولاریزم را شناخت. سکولاریزم در دانشگاه یعنی همه رشته‌های مختلف را در علوم اجتماعی، انسانی و... بدون نقد ترجمه محض کنید، بدون این که نسبت آن را با مشکلات این مردم و نسبت آن با مبانی فکری مکتب روشن بشود. سکولاریزم در حوزه چیست؟ آن چیزی که بنده دو سال پیش در فیضیه گفتم و الآن هم می‌گویم و آن بحث سکولاریزم در حوزه معنی‌اش این نیست که حوزه بی‌دین است معنی‌اش این است که اگر حوزه‌های علمیه ما درس خارج فقهی نداشته باشند که با همان دقتی که در طواف و نماز و روزه و طهارت بحث می‌کنند با همان دقت یا با نصف همان دقت در مورد هزاران هزار آیه و حدیث که در فقه اکبر در مباحث عقاید و در مباحث نظام‌سازی مناسبات اجتماعی و مسائل امروز درس‌ها و بحث‌های تخصصی اجتهادی و خارج فقه نکنند عملاً خود حوزه زمینه‌ساز سکولاریزم در جامعه و در کشور شده است چون وقتی تو با دقت نظریه دینی را در مسائل اجتماعی، در عرصه روابط بین‌الملل و سینما و هنر و بازی و سرگرمی و خانواده و مسائل مختلف، ندهی جامعه معطل تو نمی‌ماند جای شما را پر می‌کند؟ چه کسی پر می‌کند؟ آن‌هایی که برنامه حاضر و آماده دارند، آن‌ها چه کسانی هستند؟ آن نهادهای سکولاریستی غرب است. آن‌ها برای من و تو و برای بچه‌های من و تو سبک زندگی تعریف می‌کنند. وقتی تو به عنوان عالم دین، آن وقت و آن‌جایی که باید باشی نیستی این است که عرض کردیم و می‌کنیم که بنیاد زمینه سکولاریسم در حوزه است و باید مراقب باشیم این زمینه را برطرف کنیم.

اتفاقاً یک بحثی است که در نمازجمعه باید مشکلات مردم طرح بشود یا نباید بشود؟ این یک بحث اختلافی است اخیراً دیدید که گفتند در نمازجمعه بحث مصداق و مصادیق وارد نشویم یک عده گفتند وارد بشویم. حالا قضیه این ماجرا چیست؟ شاید مشکل ایشان یک بهانه‌ای شد که من این را عرض بکنم این مربوط به مسئله نظام‌سازی و حوزه و دانشگاه است که نسبت آن را با مشکلات مردم بیان بکنند. ببینید من اجمالاً راجع به این قضیه، اصلاً خدا خواست که ایشان مشکل خود را این‌جا بیان کند که ما هم این موضوع را در نمازجمعه بگوییم که در نماز جمعه باید وارد مصادیق شد یا نشد؟ اگر مراد، مصداق شکایت یا یک مشکل شخصی است معلوم است که جای آن در نماز جمعه نیست باید به نهادهای مدنی و قانونی برود. اتفاقاً یکی از فلسفه‌های نماز جمعه حل مشکلات مردم است منتهی این که در خطبه نماز جمعه مشکلات خصوصی شخصی اشخاص حل و بحث شود که روشن است که خب همه یک مسئله‌ای دارند و بخواهند بیایند این‌جا فقط مشکل اشخاص را بگویند نه، آن را باید کمک کنند، رسیدگی کنند و مسئولین را بخواهند و بگویند واقعا مشکل این آقا چیست؟ حق با این هست یا نیست؟ و برطرف کنند. اما مصداق در نماز جمعه، حتماً باید وارد مصادیق بشوید منتهی مصادیق عمومی نه مصادیق خصوصی و شخصی. اگر وارد مصداق نشوید نهی از منکر نکردید نماز جمعه محل امر به معروف و نهی از منکر است در روایات ما، نهی از منکر و امر به معروف یعنی چه؟ یعنی مصداق نگوییم و همین‌طور کلی یک چیزی روی هوا بگوییم! یعنی بگوییم خوب ها خوب باشند و بدها هم خوب باشند اگر نشد خوب‌ها بد بشوند؟! این‌طوری است؟ موعظه در نماز جمعه واجب و لازم است موعظه فوق‌العاده مهم است. موعظه، گفتگوی مستقیم با وجدان افراد است که مسائل را می‌دانند ولی اعتنا نمی‌کنند موعظه یعنی به آنچه می‌دانی اعتنا کن. موعظه، فوق‌العاده مهم و واجب است اما نهی از منکر یک چیزی فراتر از موعظه است. در موعظه لازم نیست مصداق بگویید. در نهی از منکر باید مصداق بگویید اگر مصداق نگویید که دیگر نهی از منکر نکردید. امر به معروف، مصداق را باید بگویید که فلانی‌ها، فلان مسئولین، فلان نهاد، فلان بخش جامعه، فلان مردم شهر این کار را بکنید، فلان جا این کار را نکنید. الآن قبل از جلسه، در حرم یکی از دوستان راجع به سهام عدالت، و راجع به خودروسازی و مسائل دیگر، یک مطلبی داد که البته مطلب ایشان شخصی نبود بنده هم کاره‌ای نیستم ولی گفتم این را خدمت آقایان بگوید و به مسئولین برسانند چون من با ایشان ارتباطی ندارم. حتماً باید در نماز جمعه وارد مصادیق شد. مثلاً حقوق نجومی یک زمانی مطرح شد خب باید در نماز جمعه به آن پرداخته می‌شد و به موقع نه دیر. بحث کسانی که در حکومت به مردم دروغ می‌گفتند وعده دروغ می‌دادند اگر یک جایی ظلمی در یک جایی از نهادهای حکومتی است در نمازجمعه حتماً باید به آن توجه شود باید اخطار شود آگاهی داده شود. اولاً خصوصی بگویند اعتنا نکرد عمومی بگویند. در قوای سه گانه راجع به خصوصی‌سازی در این کشور دیدید که به اسم خصوصی‌سازی اصل حرف درست است چه جنایاتی صورت گرفت، اموال عمومی بیت‌المال را غارت کردند ده‌ها هزار کارگر را بیکار کردند آن موقع بعضی معترضین را برخورد می‌کردند که آن‌ها هم نباید کار غیر قانونی بکنند بعدها آمدند آن مسئول خصوصی‌سازی را گرفتند به زندان انداختند معلوم شد مشکل از حکومت بود، خب این‌ها باید در نمازجمعه گفته می‌شد و گفته بشود. قضایای سال 96 و سال 98 اتفاقاتی که در دولت قبل افتاد یکی مسئله بنزین بود و یکی مسئله‌های مؤسسه‌های اعتباری بود همین بانک‌ها که اموال مردم را می‌گرفتند و حساب و کتاب و نظارتی نبود خب حتماً باید در نماز جمعه‌ها به آن پرداخته می‌شد نه به عنوان یک مؤسسه خاص یا شخص خاص، بلکه به عنوان یک معضل اجتماعی و مسئله به عدالت اجتماعی مربوط است به امر به معروف و نهی از منکر مربوط است بحث واکسن را شما دیدید دو سال پیش می‌گفتند واکسن نمی‌توانیم برای این که تحریم هستیم یادتان هست؟ می‌گفتند باید FATF را امضاء کنیم باید تعهد بدهیم این‌ها نمی‌گذارند واکسن وارد کنیم تقصیر انرژی هسته‌ای افتاد! خب الآن شما دیدید بدون FATF و بدون همه این کارها کل ملت واکسن زدند مرگ و میر از هفتصدتا در روز به پنجاه تا در روز رسیده است. خب خیلی از مسائل و مشکلات دیگر از همین دیگر، از همین الآن مشکلاتی در جامعه هست که بعضی‌ها می‌گویند این‌ها حل نمی‌شود! حل می‌شود آقا، تو این کاره نیستی، حل می‌شود تو بی‌عرضه‌ای. بعضی‌ها خودشان فاسد بودند یا ممکن است باشند و هستند، بعضی‌ها خودشان بی‌عرضه و ناکارآمد هستند و تقصیر این و آن می‌اندازند ما چون گفتیم مرگ بر آمریکا این مشکلات را داریم! اصلاً ما چون نماز می‌خوانیم و حجاب داریم این مشکلات را داریم! چون خدا گفته روزه بگیرید ما بخاطر آن این مشکلات را داریم، اصلاً برای این که ما انقلاب کردیم ما مشکل داریم! نه آقا ما انقلاب کردیم که مشکلات‌مان حل شود انقلاب نکردیم که مشکلات‌مان را اضافه کنیم، اگر مشکلات یک جاهایی بیشتر می‌شود مسئول آن انقلاب نیست مسئول آن جنابعالی هستید یا بلد نیستی بی‌عرضه‌ای که حرام است مسئولیت قبول می‌کنی یا بلدی و فاسدی. آن وقت حرام‌تر است و باید بیخ خِر تو را گرفت.

نماز جمعه و نهادها و رسانه‌های عمومی، محل امر به معروف و نهی از منکر است یعنی نظارت عمومی، یعنی همه مردم مثل نماز برایشان واجب است که همه چیز را تحت نظر داشته باشند ما یک طرف حکومت یک طرف مردم نداریم همه با هم هستند. مسئولین از منظر مردم به مسائل نگاه کنند سریع می‌فهمند که مشکلات کجاست و چطور باید حل شود از آن دری که مردم توی ادارات می‌آیند خودتان بیایید بروید آن طرف میز بنشینید ببینید مردم چه مشکلاتی دارند بعد با سرعت می‌فهمی که چگونه باید مشکلات را حل کنی تا وقتی از این طرف میز نشستی او هر چیز می‌گوید، تو فقط از زاویه خودت نگاه می‌کنی، برو بنشین آن طرف و خودت را جای او بگذار، مسئولین هرکس هر جا هست خودش را جای مخاطب، جای ارباب رجوع بگذارد و ببیند او در چه موقعیتی است از چه ناراحت و مشکل او چیست؟ بعد که فهمید به این طرف میز بیاید و آن را حل کند. بله اگر هم دید آن طرف توقع زیادی و بیخود دارد به او بگوید که مطالبه جنابعالی قانونی نیست شما این‌جا حقی ندارید ما رسیدگی کردیم البته آن را هم حضرت امیر(ع) می‌فرماید باید مؤدبانه و درست بگوید و توهین و تحقیر نباید بکند این هم از این قضیه. اتفاقاً نمازجمعه جایگاهش در تمدن‌سازی باید روشن بشود.

در محضر امام رضا(ع) هستیم. خواهش می‌کنم این فرمایش امام رضا(ع) راجع به نماز جمعه را عنایت بکنید حضرت رضا(ع) گفتند که فلسفه نماز جمعه برای چیست؟ نماز جمعه برای چی؟ چه ضرورتی دارد؟ اولاً می‌دانید که فقهای ما می‌گویند حتی بهانه نیاورید که جمعیت نیست، سه نفر هم که باشید، پنج نفر هم که باشید نماز جمعه را برگزار کنید. حالا در این ایام کرونا نماز جمعه‌ها را تقریباً تعطیل کردند عیبی ندارد ما مخالف نیستیم ولی می‌توانست 5 نفر با فاصله بیایند بنشینند ولی نماز جمعه برقرار باشد ولو 5 نفر بیایند، حالا که برقرار شد.

حضرت رضا(ع) فرمودند: «اِنَّما جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ، لاَِنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ،» اولاً فرمودند که تمام احکام شرع علت دارد، فلسفه دارد هیچ چیز همین‌طوری روی هوا وضع نشده است واجب اگر واجب شده، حرام اگر حرام شده، منافع شما مردم و انسان‌ها لحاظ شده است آنچه به نفع شماست حلال شده و آنچه به ضرر شما بوده حرام شده است نه این که یک چیزی واجب شده که به ضرر انسان بوده ولی واجب شده یا حلال شده، یک چیزی به نفع شما بوده ولی ما حرام کردیم. نه، همه چیز فلسفه دارد. این اول. دوم؛ این که از حضرت رضا(ع) می‌آموزیم که رهبران دینی و مسئولان حکومتی راجع به همه چیز باید به مردم توضیح بدهند. حضرت رضا(ع) امام معصوم به مردم توضیح می‌دهد که فلسفه نماز جمعه برای چیست؟ باید توضیح بدهید همین‌طوری تعبّدی همه بیایید نه، همه باید تعبّد داشته باشند ولی تو هم وظیفه داری در برابر تعبّد مردم توضیح بدهی. تعبّد در برابر تعقّل نیست همه چیز فلسفه دارد بعد باید آن کار را با فلسفه‌اش بسنجی ببینی آیا طبق فلسفه‌اش دارد پیش می‌رود یا نه؟ فلسفه نماز جمعه از منظر حضرت رضا(ع) چیست؟ نماز جمعه‌ها را با آن بسنجید. فرمودند که خطبه‌ها را در روز جمعه قرار دادند برای این که جمعه «الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ» جمعه، روز مردم است. مردم همه کنار هم جمع می‌شوند مشکلات همدیگر را بفهمند به داد همدیگر برسند احساسات‌شان، ادراکات‌شان و اراده‌هایشان را با هم هماهنگ کنند، احوال هم را مردم بپرسند، درد همدیگر را بفهمند به همدیگر دلداری بدهند. نماز جمعه و روز جمعه روز مردم است و همه بیایند بدون هیچ تفکیک نژادی، قومی، طبقاتی، جنسیتی، بدون هیچ مانعی، همه انسان بماهو انسان، مردم بماهو مردم، همه، امروز روز شماست. بعد فرمودند یک فرصتی برای حاکمیت ایجاد می‌شود، یک فرصتی برای مردم.

حضرت رضا(ع) می‌فرمایند: نماز جمعه، حلقه وصل مردم و حکومت است. لولای درِ بین مردم و حکومت است. باید نماز جمعه‌ها مشکلات و مسائل مردم را به مسئولین منتقل کنند، مشکلات و مسائل حکومت را به مردم منتقل کنند یعنی به مسئولین برسانند که منافع عمومی و مصالح و مضارّ عمومی چیست؟ به لحاظ معنوی و مادی، دنیوی و اخروی، از آن طرف هم به مردم بگویند مردم، شما هم یک وظایفی دارید، شما هم باید قانون را رعایت کنید اگر از مسئولین‌تان می‌خواهید مالیات را درست خرج کنند تو هم وظیفه داری مالیاتت را بدهی. اگر از مسئولین توقع داری خلاف قانون عمل نکنند تو هم باید طبق قانون عمل کنی. یک طرفه نیست. نماز جمعه باید وظایف مردم را به مردم و وظایف مسئولین را به مسئولین. حقوق مردم را به مسئولین، حقوق و اختیارات مسئولین را به مردم باید منتقل کند. این یک فلسفه نماز جمعه است که حضرت رضا(ع) فرمودند که «فَاَرادَ اَنْ یَکونَ لِلاَْمیرِ سَبَبٌ اِلى مَوْعِظَتِهِمْ وَ تَرْغیبِهِمْ فِى الطّاعَةِ وَ تَرْهیبِهِمْ مِنَ الْمَعْصیَةِ...» حکومت دینی، ائمه جمعه باید مردم را نسبت به وظایف و حقوق‌شان آگاه کنند و اندرز بگویند با قلب آن‌ها صحبت کنند، تأثیرگذار باشند با تفاهم و تعامل، تشویق به طاعت، توضیح حقوق و اختیارات مردم و وظایف مردم از نافرمانی مردم حذر کنند و مسئولین و حکومت برنامه‌هایشان را در نماز جمعه با مردم در میان بگذارند این‌ها تعابیر حضرت رضا(ع) است که فرمودند: «وَ تَوْقیفِهِمْ عَلى ما اَرادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دینِهِمْ وَ دُنْیاهُمْ...» حضرت رضا(ع) فرمودند نماز جمعه جایی است که مسئولین مردم را آگاه کنند از برنامه‌های خودشان، چه کار کردید؟ چه کار می‌خواهید بکنید؟ به مردم بگویید و به مردم گزارش بدهید ما می‌خواهیم این کار را انجام بدهید دلایل آن را هم بگو که به این دلایل می‌خواهیم انجام بدهیم اگر نظری دارید، ‌اشکالی دارید، نقدی دارید بگویید، می‌خواهید بنزین را گران کنید به مردم بگویید چرا، مردم را که نباید دور بزنید! یک مرتبه شبیخون بزنید و صبح پا شوی بگویی که ما اصلاً خودمان هم نمی‌دانستیم! تازه اگر راست بگویی! باید از قبل شروع کنی و بگویی مردم مسئله این است، مشکل این است، مشکل هم مشکل خود شماست، ما مسائل شما را باید حل کنیم راه حل این است، سه تا راه حل است، این راه هزینه‌اش این‌قدر است، منافعش این‌قدر است، ضررش این‌قدر است، این راه بیشتر از همه به نفع شماست ولو این که ضررهایی هم برای شما دارد کمک کنید با همدیگر این مشکل را حل کنیم! باید این‌طوری حرف بزنید نماز جمعه برای این است. امیرالمؤمنین(ع) به نماز جمعه می‌آمد و مردم را به یاد آخرت و مرگ می‌انداخت به خدا توجه می‌داد و می‌گفت تقوا داشته باشید موعظه‌شان می‌کرد و در عین حال مشکلات جامعه را با آن‌ها مطرح می‌کرد و می‌گفت وظایف من این است، من دارم به وظیفه‌ام عمل می‌کنم به من بدبین نباشید، فرمود اگر دیدید من یک جوری به حکومت آمدم، گدا توی حکومت آمدم ولی ثروتمند و سرمایه‌دار از حکومت بیرون آمدم «فَأنا خائن» حضرت امیر(ع) گفت من خائنم. امام معصوم منسوب از طرف خدا گفت من خائنم، یعنی شما بر من نظارت کنید، با این که ایشان معصوم است چرا این حرف می‌زند؟

اگر نماز جمعه درست اقامه بشود انقلاب می‌ماند، نظام رشد می‌کند، مشکلات مردم حل می‌شود و فرمودند برای این که به نماز جمعه بیایید و مردم را واقف کنید و نسبت به «عَلى ما اَرادَ» برنامه‌هایتان،‌ اراده‌تان، می‌خواهید چه کار کنید؟ نسبت به آن کاری که می‌خواهید بکنید مردم را توجیه کن و به مردم توضیح بده، «مِنْ مَصْلَحَةِ دینِهِمْ وَ دُنْیاهُمْ...» و باید بتوانید درست به مردم منتقل کنید این تصمیم ما به مصلحت دین شماست، به مصلحت دنیای شماست ما می‌خواهیم مشکلات شما را حل کنیم نمی‌خواهیم مشکلات خودمان را حل کنیم. ما نوکر شما هستیم، این‌ها کارگاه نماز جمعه است «وَ یُخْبِرَهُمْ بِما وَرَدَ عَلَیْهِمْ مِنَ الاْفاقِ...» باید مردم را آگاه کند که چه اتفاقاتی دارد در سطح جهان، منطقه، جامعه خودمان می‌افتد و چه خطراتی، چه تهدیداتی و چه فرصت‌هایی وجود دارد «یُخْبِرَهُمْ» مردم را باخبر کند «بِما وَرَدَ عَلَیْهِمْ» چه حواثی اتفاق افتاده؟ چه حوادثی دارد اتفاق می‌افتد؟ «مِنَ الاْفاقِ وَ مِنَ الاَْهْوالِ الَّتى لَهُمْ فیها الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ؛» و منافع شما مردم در چه چیزی است و ضرر شما در چیست؟ ببینید از این واضح‌تر و زیباتر؟ چقدر مختصر و مفید، منطقی، شفاف، اخلاقی. این فلسفه نماز جمعه است اتفاقاً فلسفه حوزه و دانشگاه و وحدت حوزه و دانشگاه هم همین است یعنی حوزه و دانشگاه باید به عنوان نخبگان جامعه، در حل مشکلات جامعه پیشتاز باشند و با مردم درست تفاهم کنند. مسئله علم و تعلیم، توجه کنید که حوزه و دانشگاه مرکز تعلیم و تعلّم است، ما توجه داشته باشیم متعلّق به یک دینی هستیم که می‌فرماید از گهواره تا گور، علم یعنی برنامه تعلیم و تربیت از دورانی که بچه متولد می‌شود تا پیری که پایش لب گور است، البته پیر نه،‌ حتی جوان هم پایش لب گور است از اول تا آخر، علم و آگاهی، دینی که به پدر و مادر توصیه می‌کند آنچه که برای فرزندتان وقتی وارد جامعه می‌شود نیاز دارد به او آموزش بدهید فردا این باید یک کار و کاسبی راه بیندازد یک مهارت و یک صنعتی و یک چیزی به او یاد بدهد، درسی به نظام است که در دانشگاه و حوزه چیزی می‌آموزید، چیزی بیاموزید که به درد این‌ها بخورد، مشکلات خود این جوان‌ها را حل کند، مشکلات جامعه را حل کند، دانستن برای دانستن، دانستن خودش هدف نیست، دانستن خودش وسیله است، وسیله برای رشد است، برای حل مشکلات است، برای رفع موانع مادی و معنوی است.

کسانی که این‌جا نامه می‌نویسند فکر می‌کنند من یک کاره‌ای هستم؟ می‌دانید معنای این چیست؟ باید هر هفته، مسئولینی باید بیایند قبل از نماز جمعه، بعد از نماز جمعه بنشینند و بگویند که بگویند مسئول اداره فلان، اداره فلان، مردم بروند کنارشان، مشکلات‌شان را بگویند، قبل از نماز جمعه، بعد از نماز جمعه یک ساعت این‌جا بنشینند مردم بیایند بگویند.

چون نزدیک به خطبه‌های نماز جمع هست می‌خواستم 10 حدیث را درباره علم در حوزه و دانشگاه و مفهوم وحدت حوزه و دانشگاه عرض کنم که متأسفانه فرصت نیست منتهی چون شهادت حضرت فاطمه(س) است از دو – سه حدیث از ایشان، نمی‌توانم صرفنظر کنم که هم به نظام‌سازی و تمدن‌سازی مربوط است که هدف وحدت حوزه و دانشگاه است و هم هدف نماز جمعه‌هاست. یک بار دیگر آن حدیث حضرت زهرا(س) را به یاد بیاوریم که فرمودند اگر آن گونه که ما می‌گوییم دارید زندگی می‌کنید شیعه ما هستید اگر آن گونه که ما می‌گوییم زندگی نمی‌کنید ولو هر روز به زیارت بیایید، حرم بیایید، شیعه ما نیستید ما را دوست دارید، آن هم خودش یک فضیلت است، حبّ اهل بیت هم فضیلت بزرگی است خیلی فضیلت است اگر کسی بغض اهل بیت داشته باشد که جهنمی است، حب اهل بیت لازم است اما کافی نیست حالا با این فرمایش حضرت فاطمه(س) قدم بعد؛ فرمودند اگر عمل می‌کنید یعنی در خانواده،‌ خانواده‌تان اسلامی – شیعی است، بازارتان، کلاه هم را برنمی‌دارید، دروغ نمی‌گویید، گرانفروشی نمی‌کنید، اگر در ابعاد مختلف زندگی و جامعه‌تان دارید رعایت می‌کنید فرمودند که «فأنت من شیعتنا» شیعه ما هستید «و الا فلا» اگر عمل نمی‌کنید شیعه ما نیستید. این یک.

دو، حضرت فاطمه(س) فرمودند همه چیز در منطق دین، فلسفه و حکمت دارد حتی خداوند هر فرمانی داده، توضیح داده که برای چه این فرمان را دادم با این که خداوند نیازی ندارد که به ما توضیح بدهد که خداوند در برابر ما مسئولیتی ندارد، خداوند حق مطلق است ما مسئولیت مطلق هستیم ولی خداوند خودش خودش را مسئول کرده است «حقٌ علی الله»، خدای متعال خودش برای خودش وظیفه تعیین کرده است و می‌گوید هر دستوری به شما دادم توضیح دادم برای چیست؟ یعنی یک منافعی برای شما دارد دین به نفع بشر است، شریعت به نفع بشر است. این را هم باید آن‌هایی که از شریعت و دین حرف می‌زنند بفهمند و درست به مردم توضیح بدهند مردم بفهمند که نفع‌شان در این است، هم ما مردم باید بفهمیم که اگر داریم به تکلیفی عمل می‌کنیم برای منافع خودمان است برای منافع خدا نیست خداوند نفع و ضرری ندارد فاطمه زهرا(س) فرمودند: «فَرَضَ اللّه الأمرَ بِالمَعُروفِ مَصلَحَةً لِلعامَّةِ» خداوند موضع گرفتن، امر به معروف، دعوت به ارزش‌ها، موضع گرفتن در عرصه عمومی را واجب کرد یعنی بی‌تفاوت نبودن، بی‌طرف نبودن، امر به معروف یعنی مطالبه عدالت، مطالبه توحید، مطالبه اخلاق و معنویت از همه، از دیگران، از خودت، از مسئولین، حضرت فاطمه(س) فرمودند امر به معروف واجب شد مستحب نیست، مثل نماز است، حق ندارید بی‌طرف باشید و بگویید به من چه، همه چیز در جامعه اسلامی به همه مربوط است به جز حریم خصوصی دیگران. حریم خصوصی دیگران نه، هر چه عمومی است به عموم مردم مربوط است بعد فرمودند خدا این را واجب کرد، چرا؟ «مَصلَحَةً لِلعامَّةِ» برای اصلاح امور جامعه، یعنی هدف از امر به معروف و نهی از منکر اصلاح امور است یعنی جامعه اسلامی باید امسالش با سال قبلش، این 6 ماه با 6 قبل جلو رفته باشد. پیامبر(ص) فرمود اگر جامعه‌ای امروزش مثل دیروزش باشد خسارت کرده است. اسلامی نیست. امروز باید نسبت به دیروز به لحاظ معنوی و مادی به سمت توحید و عدالت یک قدم جلوتر رفته باشد، چه فرد، چه جامعه، چه حکومت. این دین، دین ایستایی و پوسیدگی نیست. این دین، دین پویایی و تحرک و حرکت به جلو و پیشرفت دائمی است در امور مادی و معنوی. فرمودند مصالح عمومی مهم است باید رعایت کنیم همه نسبت به مصالح عمومی مسئول هستیم. «فَرَضَ آللّهُ آلاِْیمانَ» خداوند ایمان را بر انسان فرض کرد «تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ،» برای این که ما همه کم و بیش مشرک هستیم. مشرک یعنی کسی که ارزش‌های دوگانه و چندگانه دارد. زندگی‌اش چند قطبی است، تک هدف و رو به حق نیست. فرمودند گرفتار شرک هستیم، شرک اقتصادی، شرک سیاسی، شرک در مناسبات خانواده، شرک در عبادت، شرک در اطاعت، ایمان آمده ما و جامعه و رسانه‌ها را تطهیر کند «و العَدلَ تسکیناً للقلوبِ،» خواهش می‌کنم این تعبیر حضرت زهرا(س) را دقت کنید فرمودند خداوند عدالت را واجب کرد، عدالتخواهی،‌ مستحب نیست واجب است. عدالت یعنی تلاش کنیم همه به حقوق‌شان برسند و به حدودشان پایبند باشند و از حدودشان تجاوز نکنند. حضرت فاطمه(س) فرمودند اجرای عدالت واجب است، تبلیغات و تشریفات نیست بعد فلسفه‌اش را فرمودند. فرمودند می‌خواهید قلب‌هایتان آرامش بگیرد؟ می‌خواهید اضطراب و استرس و کینه و حرص و حسد کنار برود؟ عدالت را اجرا کنید. «الله اِنّ الله فرض العدل» خداوند عدالت را واجب کرد «تسکیناً للقلوبِ،» تا قلب‌هایتان تسکین پیدا کند و به آرامش برسد. وقتی در یک خانواده عدالت اجرا نمی‌شود اختلافات شروع می‌شود، آرامش ندارید. در محله همین‌طور، در شهر همین‌طور، در کشور، در ادارات، در دادگستری و دستگاه قضایی، در قانون‌نویسی در مجلس، در سطح روابط بین‌الملل در سطح جهان. حضرت زهرا(س) فرمودند آرامش می‌خواهید؟ تسکین قلوب می‌خواهید که قلب‌هایتان آرام بگیرد؟ عدالت را اجرا کنید. همه باید به حقوق‌شان برسند، حقوق‌شان را بشناسند، هر میزانی که عدالت بیشتر اجرا بشود فاطمه(س) فرمودند به همه میزان جامعه آرامش و تسکین قلوب پیدا می‌کند درست برگردیم به آیات و روایات نگاه کنیم شهادت فاطمه زهرا(س) اگر ده‌تا، شش تا دهه فاطمیه بگیریم ولی نفهمیم ایشان چه می‌گوید فایده‌ای ندارد؟ همین عبارت فاطمه زهرا(س) را توجه کنید، فرمودند جامعه دینی از نظر ما جامعه‌ای است که همه با لبخند، با هم روبرو بشوند. این روایت حضرت زهراست. این روایت را چند بار به ما و شما گفتند؟ چقدر به آن توجه داریم؟

درود می‌فرستیم بر ساحت مقدس فاطمه زهرا(س) و در محضر حضرت رضا(ع) و درود می‌فرستیم بر همه علما و شهدای حوزه و دانشگاه، همه کسانی که به دین خدمت کردند و به گردن ما حق دارند. کسانی در همین حوزه مشهد، قبل از انقلاب، وقتی که دین در فشار بود از دین با ما حرف زدند با قرآن و نهج‌البلاغه و حدیث ما را آشنا کردند. فداکاران مجاهدی در دانشگاه، دانشگاهیان مسلمانی بودند که خودسوزی کردند خودشان را فدا کردند تا حرف دین در این جامعه زده بشود. به روح مطهر همه آن‌ها درود می‌فرستیم و به ویژه از دوستان می‌خواهم که برای همه اموات از جمله، برای مرحوم پدر ما حاج حیدر آقای رحیم‌پور فاتحه‌ای بخوانند که ایشان همه عمرش را برای نشر دین و دفاع از وظایف و کرامات در حوزه و دانشگاه سوخت.

والسلام علیکم و رحمه‌الله



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha